انخلاقلغتنامه دهخداانخلاق . [ اِ خ ِ ] (ع اِمص ) خلق پذیری . آفرینش . (نوادر لغات دیوان کبیر چ فروزانفر) : بس کن درآ در انجمن در انخلاق مرد و زن می ساز و صورت می شکن در صورت فخاره
انطلاقدیکشنری عربی به فارسیبه اب انداختن کشتي , انداختن , پرت کردن , روانه کردن , مامور کردن , شروع کردن , اقدام کردن