انخفاضلغتنامه دهخداانخفاض . [ اِ خ ِ ] (ع مص ) افتاده شدن و به نشیب افتادن . (منتهی الارب ) (از آنندراج ) (ناظم الاطباء). به نشیب افتادن . (غیاث اللغات ) (فرهنگ فارسی معین ). فروداشته شدن . (تاج المصادر بیهقی ) (مصادر زوزنی ). بپایین افتادن پس از بلند شدن . (از اقرب الموارد). پست شدن . (فرهنگ ف
انخفاضدیکشنری عربی به فارسیشيب , غوطه دادن , تعميد دادن , غوطه ور شدن , پايين امدن , سرازيري , جيب بر , فرو رفتگي , غسل
انخفضدیکشنری عربی به فارسینرم کردن , ملا يم کردن , اهسته ترکردن , شيرين کردن , فرونشاندن , خوابانيدن , کاستن , از , کم کردن , نرم شدن