انخساءلغتنامه دهخداانخساء. [ اِ خ ِ ] (ع مص ) دور شدن سگ و رفتن آن . (از منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) (آنندراج ). دور شدن . (تاج المصادر بیهقی ) (مصادر زوزنی ). یقال : انخساءالکلب . (از منتهی الارب ) (ناظم الاطباء).
انخسالغتنامه دهخداانخسا. [ اَ خ ُ ] (اِ) انخوسا. (فرهنگ فارسی معین ). ابوجلسا. کوک که خر بخورد و آن تره ای است که خواب افزاید. (مؤیدالفضلاء). شنجار. به ابخسا و انجوسا و انخوسا و... تصحیف شده . (یادداشت مؤلف ). و رجوع به انجوسا شود.