انحذاقلغتنامه دهخداانحذاق . [ اِ ح ِ] (ع مص ) پاره پاره گردیدن . (از منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). بریده گردیدن . انقطاع . (از اقرب الموارد).
انهداغلغتنامه دهخداانهداغ . [ اِ هَِ ] (ع مص ) فروهشته و نرم شدن از خشکی . || فشارده شدن خرما. (آنندراج ) (منتهی الارب ) (از اقرب الموارد) (ناظم الاطباء).
انداغلغتنامه دهخداانداغ . [ اِ ] (ع مص ) تباه کردن ، یقال : اندغ به . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد).
انداقلغتنامه دهخداانداق . [ ] (اِخ ) دهی است از بخش ضیأآبادشهرستان قزوین با 539 تن سکنه . آب آن از چشمه و رودخانه ٔ کنشکین و محصول آن غلات ، دیمی ، انگور، میوه ، یونجه و لبنیات است . (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 1).
انداقلغتنامه دهخداانداق . [ اَ ] (اِخ ) دهی است در سه فرسخی سمرقند، ابوعلی حسن بن علی بن سباع بن نصربکری سمرقندی انداقی منسوب بدانجاست . و نیز انداق دهی است در دوفرسخی مرو.(از معجم البلدان ). و رجوع به المشترک یاقوت شود.
اندحاقلغتنامه دهخدااندحاق . [ اِ دِ ] (ع مص ) بیرون افتادن زهدان ناقه : اندحقت رحم الناقة. (از منتهی الارب ) (از ناظم الاطباء) (از آنندراج ). بیرون آمدن رحم پس از ولادت . (یادداشت مؤلف ).