غاز تایوانیAnas formosaواژههای مصوب فرهنگستانگونهای کوچک جثه از اردکیان و راستۀ غازسانان با بدن حنایی یا قهوهای روشن و بالهای سفید
واژگون ـ خمشگراana-campylotropousواژههای مصوب فرهنگستانویـژگـی تـخمـکی که یـکی از رشـتههای آوندی آن خم شده، و از پایۀ بند ناف بهطرف ناحیۀ بن تخمک خورش، که فقط در امتداد سطح پایین خم شده، کشیده شده است و پیکرۀ پایه (basal body) ندارد
واژگون ـ دوسوگراana-amphitropousواژههای مصوب فرهنگستانویژگی تخمکی که یکی از رشتههای آوندی آن خم شده و از پایۀ بند ناف بهطرف ناحیۀ بن تخمک خورش، که دارای خم تند در وسط و در امتداد سطح پایین و بالا است، کشیده شده است و اغلب یاختههای تمایزیافتۀ پیکرۀ پایۀ (basal body) آن در زاویۀ خمش قرار میگیرند
آنهالغتنامه دهخداآنها. (ضمیر) ج ِ آن . آنان . ایشان . اوشان : گر آنها که می گفتمی کردمی نکوسیرت وپارسا بودمی .سعدی .
هنعاءلغتنامه دهخداهنعاء. [ هََ ] (ع ص ) مؤنث اَهْنَع: اکمة هنعاء؛ پشته ٔپست ، خلاف سطعاء. (منتهی الارب ) (از اقرب الموارد).
انحاءلغتنامه دهخداانحاء. [ اَ ] (ع اِ) ج ِ نحو. (از منتهی الارب ) (اقرب الموارد) (ناظم الاطباء) (آنندراج ).راهها و سویها. (از منتهی الارب ). سویها. گوشه ها. (فرهنگ فارسی معین ): از انحاء ممالک جهت شدت ازر وزارت ... (ترجمه ٔ محاسن اصفهانی ص 42). || راهها. روشها
انحاءلغتنامه دهخداانحاء. [ اِ ] (ع مص ) پیش آمدن و متعرض شدن ، یقال : انحی علیه ضرباً؛ ای اقبل . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد). اقبال کردن . (مصادر زوزنی ). || بجانب چپ خمیدن شتر در سیر. (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد). || برگردانیدن ، یقال : انحی عنه . (منتهی
انحازلغتنامه دهخداانحاز. [ اِ ] (ع مص ) خداوند شتران ناحز گردیدن . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد) (آنندراج ). و ناحز شتر سخت سرفه و نحاززده باشد. (آنندراج ).
انحافلغتنامه دهخداانحاف . [ اِ ] (ع مص ) لاغر و نزار گردانیدن ، یقال : انحفه الهم اذا انحله . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). نحیف گردانیدن . (از اقرب الموارد). نزار کردن . (تاج المصادر بیهقی ) (مصادر زوزنی ). انحال . (یادداشت مؤلف ).
انحاللغتنامه دهخداانحال . [ اِ ] (ع مص ) مال دادن . || خاص کردن از مال چیزی جهت کسی . (از منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). چیزی از مال جهت کسی مخصوص گردانیدن . (از اقرب الموارد). || لاغر گردانیدن اندوه ، یقال : انحله الهم ؛ ای هزله . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد). نزار کردن . (ت
راهفرهنگ فارسی طیفیمقوله: اختیار آتی ه، مسیر▼، ره، طریق، سبیل، صراط، خط سیر جاده▼، ردّ▼ روش، شیوه، نحوه، طرز، سَبْک، رفتار، تدبیر، شکل فن، شگرد، انحا، تکنیک، مهارت غیرراه، بیراهه، انحراف طریقت، جهانبینی راه شیری وزارت راه، شبکۀ راههای کشور، راهدارخانه، راهداری
انحاءلغتنامه دهخداانحاء. [ اَ ] (ع اِ) ج ِ نحو. (از منتهی الارب ) (اقرب الموارد) (ناظم الاطباء) (آنندراج ).راهها و سویها. (از منتهی الارب ). سویها. گوشه ها. (فرهنگ فارسی معین ): از انحاء ممالک جهت شدت ازر وزارت ... (ترجمه ٔ محاسن اصفهانی ص 42). || راهها. روشها
انحاءلغتنامه دهخداانحاء. [ اِ ] (ع مص ) پیش آمدن و متعرض شدن ، یقال : انحی علیه ضرباً؛ ای اقبل . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد). اقبال کردن . (مصادر زوزنی ). || بجانب چپ خمیدن شتر در سیر. (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد). || برگردانیدن ، یقال : انحی عنه . (منتهی
انحازلغتنامه دهخداانحاز. [ اِ ] (ع مص ) خداوند شتران ناحز گردیدن . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد) (آنندراج ). و ناحز شتر سخت سرفه و نحاززده باشد. (آنندراج ).
انحافلغتنامه دهخداانحاف . [ اِ ] (ع مص ) لاغر و نزار گردانیدن ، یقال : انحفه الهم اذا انحله . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). نحیف گردانیدن . (از اقرب الموارد). نزار کردن . (تاج المصادر بیهقی ) (مصادر زوزنی ). انحال . (یادداشت مؤلف ).
انحاللغتنامه دهخداانحال . [ اِ ] (ع مص ) مال دادن . || خاص کردن از مال چیزی جهت کسی . (از منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). چیزی از مال جهت کسی مخصوص گردانیدن . (از اقرب الموارد). || لاغر گردانیدن اندوه ، یقال : انحله الهم ؛ ای هزله . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد). نزار کردن . (ت