انجحلغتنامه دهخداانجح . [ اَ ج َ ] (ع ن تف ) نعت تفضیلی از نجاح . (یادداشت مؤلف ). فیروزمندتر. (از ناظم الاطباء).
انجحارلغتنامه دهخداانجحار. [ اِ ج ِ ] (ع مص ) در سوراخ درآمدن سوسمار. (از منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). بسوراخ داخل شدن سوسمار. تَجَحﱡر. (از اقرب الموارد). در سولاخ شدن . (مصادر زوزنی از یادداشت مؤلف ).
انجحارلغتنامه دهخداانجحار. [ اِ ج ِ ] (ع مص ) در سوراخ درآمدن سوسمار. (از منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). بسوراخ داخل شدن سوسمار. تَجَحﱡر. (از اقرب الموارد). در سولاخ شدن . (مصادر زوزنی از یادداشت مؤلف ).