انجئافلغتنامه دهخداانجئاف . [ اِ ج ِ ] (ع مص ) انجأفت الشجرة؛ برکنده شد آن درخت از بن . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد).
انجعافلغتنامه دهخداانجعاف . [ اِ ج ِ ] (ع مص ) برکنده گردیدن درخت . (از منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) (آنندراج ). انقلاع . (از اقرب الموارد) (مصادر زوزنی ). || برزمین افتادن . (از
انجافلغتنامه دهخداانجاف . [ اِ ] (ع مص ) دوال بر شکم و قضیب تکه بستن تا گشنی نکند. (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) (آنندراج ). نجاف بستن به قوچ . (از اقرب الموارد). و رجوع به نجاف
انجافرینلغتنامه دهخداانجافرین . [ اَ ف ِ ] (اِخ ) دهی است از دههای بخارا، از آنجاست ابوحفص عمربن جریربن داودبن جندم از راویان معروف که 326 هَ . ق . درگذشته است . (از انساب سمعانی )
انجافلغتنامه دهخداانجاف . [ اِ ] (ع مص ) دوال بر شکم و قضیب تکه بستن تا گشنی نکند. (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) (آنندراج ). نجاف بستن به قوچ . (از اقرب الموارد). و رجوع به نجاف
انجافرینلغتنامه دهخداانجافرین . [ اَ ف ِ ] (اِخ ) دهی است از دههای بخارا، از آنجاست ابوحفص عمربن جریربن داودبن جندم از راویان معروف که 326 هَ . ق . درگذشته است . (از انساب سمعانی )