مدت انتظار واشدgap expectancyواژههای مصوب فرهنگستانمدتزمان وقوع یک واشد در یک مسیر متـ . انتظار واشد
انتظارگویش اصفهانی تکیه ای: entezâr / čamberâhi طاری: entezâr/ čeymberahi طامه ای: entezâr طرقی: entezâr کشه ای: entezâr نطنزی: entezâr
انتظاردیکشنری عربی به فارسیصبر کردن , چشم براه بودن , منتظر شدن , انتظار کشيدن , معطل شدن , پيشخدمتي کردن
مدت انتظار واشدgap expectancyواژههای مصوب فرهنگستانمدتزمان وقوع یک واشد در یک مسیر متـ . انتظار واشد
کشادهلغتنامه دهخداکشاده . [ ک ُ دَ / دِ ] (ن مف ) باز. مفتوح . گشوده .مکشوف . واشده . گشاده . || گسترده . گشاده . || شکفته . فاش شده . گشاده . || بیان شده . مشروح . گشاده . || عر
راهلغتنامه دهخداراه . (اِ) طریق . (آنندراج ) (انجمن آرا) (رشیدی ) (دهار) (سروری ). بعربی صراط و طریق گویند. (برهان ). سبیل . (دهار) (ترجمان القرآن ). صراط. (منتهی الارب ) (ترجم
زمینلرزة کارکردپایهایoperating basis earthquake, OBE, level 1 earthquake ground motionواژههای مصوب فرهنگستانبیشینهتراز جنبش زمین که در آن انتظار میرود واحد صنعتی بیوقفه به فعالیت خود ادامه دهد نیز: زمینلرزة مبنای طراحی design basis earthquake, DBE
متشازبلغتنامه دهخدامتشازب . [ م ُ ت َ زِ ] (ع ص ) چشم دارنده ٔ حصه ٔ خود. یقال : هم متشازبون ؛ ای لکل واحد حظ ینتظره . (منتهی الارب ) (از اقرب الموارد). آن که چشم دارد بهره ٔ خود