انتشاعلغتنامه دهخداانتشاع . [ اِ ت ِ ] (ع مص ) برکشیدن وافکندن . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) (آنندراج ). || بزور برکندن چیزی . (از اقرب الموارد). || دارو به بینی خویش کردن . (من
انتشاءلغتنامه دهخداانتشاء. [ اِ ت ِ ] (ع مص ) بوی خوش کردن . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) (آنندراج ) (از اقرب الموارد). || مست گشتن . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) (آنندراج ) (از
منتشعلغتنامه دهخدامنتشع. [ م ُ ت َ ش ِ] (ع ص ) برکشنده . (آنندراج ) (از اقرب الموارد). آنکه برمی کشد و می افکند. (ناظم الاطباء) (از منتهی الارب ). || دارو در بینی خود کننده . (آن
نشعلغتنامه دهخدانشع. [ ن َ ] (ع مص ) به درشتی کشیدن چیزی را. (از منتهی الارب ) (از آنندراج ). به عنف چیزی را برکندن . (از اقرب الموارد) (از المنجد). مَنشَع. (منتهی الارب ) (اقر
اشعاعدیکشنری عربی به فارسیانتشار سهام دولتي و اوراق قرضه و اسکناس , نشر , بيرون دادن , صدور , خروج(تب)دفع مايعات