انتساخلغتنامه دهخداانتساخ . [ اِ ت ِ ] (ع مص ) نوشتن و نسخه گرفتن . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). نسخه گرفتن . (غیاث اللغات ) (آنندراج ) (فرهنگ فارسی معین ). نسخت گرفتن . (تاج ال
انتفاخدیکشنری عربی به فارسینفخ , اتساع و بزرگي عضوي در اثر گاز يا هوا , باد(درعضوي از بدن) , امفيزم , باد کردن , اماس کردن , متورم کردن , باد غرور داشتن , تورم , برجستگي , برجسته , شيک ,
احمدلغتنامه دهخدااحمد. [ اَ م َ ] (اِخ ) ابن عبدالدائم مقدسی . ملقب به زین الدین . از فقهاء مائه ٔ هفتم هجرت و مشاهیر حنابله ٔ ارض شام . وی شصت سال علم حدیث گفت و در ترویج سنت ر
منتسخلغتنامه دهخدامنتسخ . [ م ُ ت َ س َ ] (ع ص ) نسخه گرفته شده . (غیاث ) (آنندراج ). نوشته شده و نقل کرده شده . (ناظم الاطباء) : در هر شخص انسانی از نسخه ٔ وجود آدم و حوا نسخه ٔ
نوشتنلغتنامه دهخدانوشتن . [ ن ِ وِ ت َ ] (مص ) کتابت کردن . (غیاث اللغات ) (آنندراج ) (برهان قاطع) (ناظم الاطباء).تحریر کردن . رقم کردن . (ناظم الاطباء). اندیشه و مطلبی را به وسی
دور کردنلغتنامه دهخدادور کردن . [ ک َ دَ ] (مص مرکب ) راندن و اخراج کردن . (ناظم الاطباء). طرد کردن . طرد. دور ساختن . بفاصله گرفتن واداشتن . ابعاد. (یادداشت مؤلف ). اجناب . ادحاق
احمدلغتنامه دهخدااحمد. [ اَ م َ ] (اِخ ) ابن محمدبن مفرج بن ابی الخلیل النباتی ، مکنی به ابوالعباس و معروف به ابن الرومیة اموی اندلسی اشبیلی . ابن ابی اصیبعه در عیون الانباء آرد