انبارگردانیفرهنگ انتشارات معین(اَ گَ) (حامص .) صورت برداری از کالای موجود در انبار و ارزیابی موجودی آن .
شمردنفرهنگ فارسی طیفیمقوله: عدد ن، حساب کردن، درآمارآوردن، محاسبهکردن، شمارهگذاری کردن، نمره دادن، شماره گذاشتن، حساب رانگهداشتن، لیست کردن برشمردن، تکرارکردن حسابداری کردن انبارگ
حسابداری کردنفرهنگ فارسی طیفیمقوله: مناسبات ملکی ابداری کردن، حساب نگاه داشتن، چرتکه انداختن، دفتر نوشتن، هزینهیابی کردن، وارد دفاتر کردن، ثبت کردن بدهکار کردن، بستانکار کردن، حساب کردن، م
فهرستفرهنگ فارسی طیفیمقوله: عدد هه، لیست، جدول، لیست اقلام، فهرست اقلام، موجودی، صورت، صورت دارایی، فهرست اموال، صورت موجودی، سیاهه کالا، دفتر، دفتر دارایی، دفتر موجودی آرایه، اندکس