اناشیدلغتنامه دهخدااناشید. [ اَ ] (ع اِ) ج ِ انشودة. (از منتهی الارب ) (از اقرب الموارد) (ناظم الاطباء) (فرهنگ فارسی معین ). اشعاری که در محفلی برای یکدیگر بخوانند.سرودها. (فرهنگ فارسی معین ). رجوع به انشوده شود.
پهناپشتلغتنامه دهخداپهناپشت . [ پ َ پ ُ ] (ص مرکب ) دارای پشتی پهن و عریض : ادک ؛ اسب پهنا پشت یا عام است . (منتهی الارب ).
عناشطلغتنامه دهخداعناشط. [ ع َ ش ِ ] (ع اِ) ج ِ عنشط وعنشطة. (ناظم الاطباء). رجوع به عنشط و عنشطة شود.
نصرلغتنامه دهخدانصر. [ ن َ ] (اِخ ) ابن احمدیُوَیّی ، شاعری است از مردم ساوه ، و حافظ ابوطاهر سلفی بعض اناشید از وی روایت کند. (یادداشت مؤلف ).
یویلغتنامه دهخدایوی . [ ی ُ وَی ی ] (اِخ ) ظاهراً نام مردی است و یویّیّون از اهل ساوه بدو منسوبند و از جمله ٔ آنان است نصربن احمد الیویی که حافظ ابوطاهر السلفی بعضی اناشید از وی روایت کند. (یادداشت مؤلف ). رجوع به تاج العروس چ مصر ج 10 ص <span class="hl" di
انشودةلغتنامه دهخداانشودة. [ اُ دَ ] (ع اِ) شعر که در تناشد خوانند. (منتهی الارب ) (آنندراج ). شعر که در تناشد و مشاعره خوانند. (ناظم الاطباء). نشید. شعری که در میان قوم بعضی برای بعضی می خوانند. (از اقرب الموارد). شعر خوانده شده . (یادداشت مؤلف ). ج ، اناشید. (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) (آن
نشیدالاناشیدلغتنامه دهخدانشیدالاناشید. [ ن َ دُل ْ اَ ] (اِخ ) سِفْری است از اسفار عهد قدیم [ توراة ] . (از اقرب الموارد) (از المنجد). رجوع به توراة شود.