انور پاشالغتنامه دهخداانور پاشا. [ اَ ] (اِخ ) (1882-1922م .) فرمانده ترک در جنگ 1914-1918م . متولد در قسطنطنیه . وی پس ازشکست از سویت ها و محبوس شدن بدست آنها بقتل رسید.
انبار پایکارbench stockواژههای مصوب فرهنگستانانباری کوچک در داخل شعبههای عملیاتی در محل کار افراد فنی
آچار پابند فنریresilient rail fastening toolواژههای مصوب فرهنگستانافزارهای دستی برای بازوبسته کردن پابند فنری ریل
پا اِنّازگویش بختیاریپا انداز، هدیهاى که از طرف داماد به عروس دهند (هنگامى که عروس را براى به تخت نشاندن مىبرند، او چند بار از رفتن خوددارى مىکند. هربار هدیهاى به او مىدهند تا به را
ناروانلغتنامه دهخداناروان . (اِ) نارون . درختی است معروف بغایت خوش اندام و پربرگ و سایه دار. (برهان قاطع) (آنندراج ). و به ترتیب شاخهایش چتروار شود چنانکه در سایه اش بسیار کس توان
دیرپایلغتنامه دهخدادیرپای . (نف مرکب ) دیرپا. که دیر پاید. که بسیار پاید. بادوام . که عمری طویل دارد. که بسیار ماند زماناً. که زود از میان نشود. که بسی برجای ماند. (یادداشت مؤلف
انارلغتنامه دهخداانار. [ اَ] (اِخ ) [ شهرکیست ] بر راه رودان از پارس و [ جای ] بانعمت . (حدود العالم چ دانشگاه ص 129). در هفتادوپنج میلی یزد، نیمه راه یزد و شهربابک شهر انار است