ام سلیملغتنامه دهخداام سلیم . [ اُم ْ م ِ س َ ] (اِخ ) کنیه ٔ چند تن از زنان صحابی بوده است . رجوع به الاصابة فی تمییز الصحابة ج 8 ص 242 شود.
ام سلیملغتنامه دهخداام سلیم . [ اُم ْ م ِ س ُ ل َ ] (اِخ ) سهله یا رمیله مکنی به ام سلیم . دختر ملحان بن خالد انصاری مادر انس بن مالک از صحابیات و زنی دینداربود. اسحاق بن عبداﷲبن ا
ام سلیمانلغتنامه دهخداام سلیمان . [ اُم ْ م ِ س ُ ل َ ] (اِخ ) دختر ابوحکیم و مادر سلیمان بن ابی خیثمة و از زنان صحابی بود. رجوع به الاصابة فی تمییز الصحابة ج 8 ص 244 شود.
اسلیم خطائیلغتنامه دهخدااسلیم خطائی . [ اِ خ َ ] (ص نسبی ، اِ مرکب ) نوعی از نقاشی و گره بندی که بر گرد نقشها سازند و آنرا بند رومی نیز گویند، و تنها اسلیمی و سلمی نیز آمده . (آنندراج
اسلیم شاهلغتنامه دهخدااسلیم شاه . [ اِ ] (اِخ ) رجوع باسلام شاه و تاریخ شاهی تألیف احمد یادگار ص 274 شود.
اسلیمیلغتنامه دهخدااسلیمی . [ اِ ] (ص نسبی ، اِ) نوعی نقاشی . هلو زدن . (مجموعه ٔ لغت خسروی کرمانشاهانی ). رجوع باسلیم خطائی و اسلیمی خطائی شود.
ام سلیمانلغتنامه دهخداام سلیمان . [ اُم ْ م ِ س ُ ل َ ] (اِخ ) دختر ابوحکیم و مادر سلیمان بن ابی خیثمة و از زنان صحابی بود. رجوع به الاصابة فی تمییز الصحابة ج 8 ص 244 شود.
غمیصاءلغتنامه دهخداغمیصاء. [ غ ُ م َ ] (اِخ ) رمیصاء. نام ام سلیم دختر ملحماء است . وی مادر انس بن مالک و از صحابیات بود. (از قاموس الاعلام ترکی ).
رمیصاءلغتنامه دهخدارمیصاء. [ رُ م َ ] (اِخ ) یا غمیصاء. دختر ملحان بن خالدبن زیدبن حرام از بنی نجار و از صحابه ٔ رسول و معروف به ام سلیم بود. ابونعیم در وصف وی گوید: «الطاعنة بالخ
رمیصافرهنگ نامها(تلفظ: romaysā) (عربی) یکی از دو ستارهای است که برذراع است ، شِعرهای شامیه ، غموص ؛ (در اعلام) نام یکی از اصحابِ حضرت رسول اکرم (ص) معروف به ام سلیم .
شفاءلغتنامه دهخداشفاء. [ ش ِ ] (اِخ ) بنت عبداﷲبن شمس العدویة القریشیه ، مکنی به ام سلیمان . از زنان صحابه ٔ نامدار است و در دوره ٔ جاهلیت نویسندگی میکرد. پیش از هجرت به اسلام گ