ام المنزللغتنامه دهخداام المنزل . [ اُم ْ مُل ْ م َ زِ ] (ع اِ مرکب ) زن . کدبانو. زوجه . (آنندراج ).
ام السخاللغتنامه دهخداام السخال . [ اُم ْ مُس ْ س ِ ] (ع اِ مرکب ) بز. (ناظم الاطباء). رجوع به سخله و سخال شود.
ام الرأسلغتنامه دهخداام الرأس . [ اُم ْ مُرْ رَ ] (ع اِ مرکب ) دماغ . (لسان العرب ). دماغ یا پوست آن . (منتهی الارب ) (آنندراج ). پوستی که شامل مغز سر باشد. (از اقرب الموارد). دماغ
ام المؤمنینلغتنامه دهخداام المؤمنین . [ اُم ْ مُل ْ م ُ م ِ ] (ع اِ مرکب ) لقب هریک از زنان رسول اکرم است و آن مأخوذ از قول خداوند است که فرماید: النبی اولی بالمؤمنین من انفسهم و از
صاحبةلغتنامه دهخداصاحبة. [ ح ِ ب َ] (ع ص ، اِ) تأنیث صاحب . ج ، صاحِبات ، صَواحِب . || هر زنی که درک صحبت رسول (ص ) کرده باشد.- صاحبةالمنزل ؛ ام البیت . ام المثوی . ام المنزل .
میزبانلغتنامه دهخدامیزبان . (ص مرکب ، اِ مرکب ) ضیافت کننده و میهمانی کننده و آنکه میهمانی می کند و طعام می خوراند و صاحب خانه و رئیس جشن و میهمانی . (ناظم الاطباء). میز به معنی م
احمدلغتنامه دهخدااحمد. [ اَ م َ ] (اِخ ) ابن حسین بن یحیی بن سعید ملقب به بدیعالزمان همدانی و مکنی به ابوالفضل . یاقوت در معجم الادباء(چ مارگلیوث ج 1 ص 94 ببعد) آرد: ابوشجاع شیر
منزللغتنامه دهخدامنزل . [م ُ زِ ] (ع ص ) آنکه فرومی فرستد و آنکه سبب می شود فروفرستادن را. (ناظم الاطباء). فروفرستنده . نازل کننده .ج ، منزلون و منزلین : انا منزلون علی اهل هذه
مزنلغتنامه دهخدامزن . [ م ُ ] (ع اِ) ابر. (منتهی الارب ) (اقرب الموارد) (آنندراج ) (ناظم الاطباء) (غیاث ). ج ِ مزنة. (ناظم الاطباء) (دزی ). ابر سپید. (منتهی الارب ) (اقرب الموا