آموزشیلغتنامه دهخداآموزشی . [ زِ ] (ص نسبی ) طالب علم . دوستدار آموختن : بدو گفت دانا شود مرد پیرکه آموزشی باشد و یادگیر.فردوسی .
آموزشیفرهنگ فارسی عمید۱. مربوط به آموزش.۲. [قدیمی] طالب علم و دوستدار آموختن: ◻︎ بدو گفت دانا شود مرد پیر / که آموزشی باشد و یادگیر (فردوسی۲: ۲۴۶۰).
آموزشیدیکشنری فارسی به انگلیسیacademic, didactic, educational, pedagogic, pedagogically, scholastic, school
نظام آموزشی برخطonline training systemواژههای مصوب فرهنگستاننوعی نظام آموزشی که در آن یادگیرنده ازطریق یکی از رسانههای شبکهای به محتوای آموزشی دسترسی دارد
نظام یادگیری تلفیقیblended learning systemواژههای مصوب فرهنگستاننوعی نظام آموزشی که ترکیبی از جنبههای مختلف آموزشی برخط و آموزش چهرهبهچهره است