املیلغتنامه دهخدااملی . [ اَ ] (اِخ ) ابوالوفا بدیل بن ابی القاسم بن بدیل املی . از فقهاء است . (از انساب سمعانی ).
املیلغتنامه دهخدااملی . [ اَ ](ص نسبی ) منسوب به امله است که در زبان مردم خوی به منام (خواب ) گفته میشود. (از انساب سمعانی ). و حدیثی باین نسبت مشهور است . رجوع به انساب سمعانی شود.
املیلغتنامه دهخدااملی . [ اِ ] (از ع ، اِ) (ممال املاء) املاء : مذکران طیورند بر منابر باغ ز نیم شب مترصد نشسته املی را. انوری (از فرهنگ فارسی معین ).رجوع به املاء و املی کردن شود.
عملیلغتنامه دهخداعملی . [ ع َ لا ] (اِخ ) نام جایگاهی است . و ابن درید در جمهرة آن را به فتح عین و میم ضبط کرده است . (از معجم البلدان ). در منتهی الارب نیز به فتح اول و دوم (عَمَلی ̍) آمده است .
حملیلغتنامه دهخداحملی . [ ح َ ] (ص نسبی ) منسوب به حمل .- قضیه ٔ حملی ؛ (اصطلاح منطق ) قضیه ای است که حکم بوقوع و لاوقوع نسبت در آن مشروط بشرط و مقید بقیدی نباشد مانند مردم جانور است یا مردم جانور نیست . (فرهنگ فارسی معین ). و رجوع به اساس الاقتباس شود.
هملیلغتنامه دهخداهملی . [ ] (اِخ ) از طوایف ناحیه ٔ بمپور بلوچستان که مرکب از 400 خانوار است . (از جغرافیای سیاسی کیهان ).
هملیلغتنامه دهخداهملی .[ هََ لا ] (ع ص ، اِ) ج ِ هامل . (منتهی الارب ) (اقرب الموارد). شتران به چراگذاشته ٔ بی شتربان . (آنندراج ).
امیلیلغتنامه دهخداامیلی . [ اِ ] (اِخ ) پائولو امیلو یا امیلی . تاریخ نگار فرانسوی . درگذشته به سال 1529 م . رجوع به لاروس شود.
املیسةلغتنامه دهخدااملیسة. [ اِ س َ ] (ع ص ) دشت خشک بی گیاه . املیس . (از منتهی الارب ). رجوع به املیس شود.
املیجاجلغتنامه دهخدااملیجاج . [ اِ] (ع مص ) دندان شیر برآوردن کودک . (از منتهی الارب ) (آنندراج ). || برآمدن بچه . (از شرح فارسی قاموس ). آمدن بچه از شکم مادر. (از اقرب الموارد).
املیخونلغتنامه دهخدااملیخون . [ ] (اِخ ) از حکمای قدیم است . قفطی در تاریخ الحکما (ص 69) گوید: گمان میکنم یونانی باشد و او همانست که کتاب فراست را تصنیف کرده و ابومعشر در یکی از سخنانش از آن نام برده است .
املیسلغتنامه دهخدااملیس . [ اِ ] (ع ص ) دشت خشک بی گیاه . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) (از آنندراج ). بیابان بی گیاه . (از اقرب الموارد). املیسة. ج ، امالیس ،امالس (بطور شاذ). (از منتهی الارب ) (از اقرب الموارد). گویند فلاة املیس و املیسة. (از اقرب الموارد).
علیلغتنامه دهخداعلی . [ ع َ ] (اِخ ) ابن سیدکمال الدین بن سیدقوام الدین مرعشی آملی (سید...). رجوع به علی آملی شود.
علیلغتنامه دهخداعلی . [ ع َ ] (اِخ ) ابن احمدبن حسین حسینی علوی آملی ، ملقب به ممتازالعلماء و مکنی به ابوالحسن . رجوع به علی آملی شود.
علی حسینیلغتنامه دهخداعلی حسینی . [ ع َ ی ِ ح ُ س َ ] (اِخ )ابن احمدبن حسین حسینی علوی آملی ، ملقّب به ممتازالعلماء و مکنّی به ابوالحسن . رجوع به علی آملی شود.
علی علویلغتنامه دهخداعلی علوی . [ ع َ ی ِ ع َ ل َ ] (اِخ ) ابن احمدبن حسین حسینی علوی آملی . ملقب به ممتازالعلماء و مکنی به ابوالحسن . رجوع به علی آملی شود.
املیسةلغتنامه دهخدااملیسة. [ اِ س َ ] (ع ص ) دشت خشک بی گیاه . املیس . (از منتهی الارب ). رجوع به املیس شود.
املی کردنلغتنامه دهخدااملی کردن . [ اِ ک َ دَ ] (مص مرکب ) املا کردن : گهی بلبل زند بر زیر و گه صلصل زند بر بم گهی قمری کند از بر گهی ساری کند املی . منوچهری (دیوان ص 131).رجوع به املی و املا شود.
املیجاجلغتنامه دهخدااملیجاج . [ اِ] (ع مص ) دندان شیر برآوردن کودک . (از منتهی الارب ) (آنندراج ). || برآمدن بچه . (از شرح فارسی قاموس ). آمدن بچه از شکم مادر. (از اقرب الموارد).
املیخونلغتنامه دهخدااملیخون . [ ] (اِخ ) از حکمای قدیم است . قفطی در تاریخ الحکما (ص 69) گوید: گمان میکنم یونانی باشد و او همانست که کتاب فراست را تصنیف کرده و ابومعشر در یکی از سخنانش از آن نام برده است .
حر عاملیلغتنامه دهخداحر عاملی . [ ح ُرْ رِ م ِ ] (اِخ ) محمدبن حسن بن علی بن حسین مشغری . در 8 رجب 1033 هَ . ق . در مشغر جبل عامل متولد گردید و تا سن چهل سالگی در کشور سوریه و جبل عامل نزد استادان شیعی تعلیم یافت و دو بار به حج ر
حر عاملیلغتنامه دهخداحر عاملی . [ ح ُرْ رِ م ِ] (اِخ ) احمدبن حسن بن علی مشغری . از دانشمندان شیعه ٔ عهد صفوی و برادر محمدبن حسن شیخ الاسلام مشهد است که در 1040 هَ . ق . متولد شد و پس از مرگ برادر در 1104 هَ . ق . خود بدان مقام ر
حسن عاملیلغتنامه دهخداحسن عاملی . [ ح َ س َ ن ِ م ِ ] (اِخ ) ابن جعفربن حسن بن نجم الدین اعرج عاملی کرکی امامی ، ملقب به بدرالدین و درگذشته ٔ 933 هَ . ق . او راست : شرح شاطیبه جزریة و جز آن . (هدیة العارفین ج 1 ص <span class="hl"
حسن عاملیلغتنامه دهخداحسن عاملی . [ ح َ س َ ن ِ م ِ ] (اِخ ) ابن علی بن احمد حایینی شیعی امامی . درگذشته ٔ 1135 هَ. ق . رجوع به حسن بن علی بن احمد عاملی حایینی شود.