امساسلغتنامه دهخداامساس . [ اِ ] (ع مص ) بسایانیدن . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). بدست سودن چیزی را و بسایانیدن . (آنندراج ). بربسودن داشتن . (مصادر زوزنی ) (تاج المصادر بیهقی
امصاصلغتنامه دهخداامصاص . [ اِ ] (ع مص ) مکانیدن . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). مکیدن کنانیدن . (ناظم الاطباء). برمکیدن داشتن . (تاج المصادر بیهقی ).
بساویدنلغتنامه دهخدابساویدن . [ ب َ دَ ] (مص ) پساویدن . تماس پیدا کردن . بسودن . لمس کردن . (واژه های نو فرهنگستان ایران ). متعدی آن بسایانیدن . امساس . (منتهی الارب ) : بروغن و آ