امرودکانلغتنامه دهخداامرودکان . [ اَ ] (اِخ ) دهی است از بخش حومه ٔ شهرستان فردوس با 297 تن سکنه . آب آن از قنات و چشمه و محصول آنجا غلات ، پنبه ، ریزه میوه و ابریشم . (از فرهنگ جغر
اردکانلغتنامه دهخدااردکان . [ اَ دَ ] (اِخ ) موضعی است از مضافات شیراز. (جهانگیری ) (برهان ). محلی است بین شیراز و اصفهان . (گلشن مراد). قصبه ایست در حوالی شیراز و بعضی گفته اند ا
اردکانلغتنامه دهخدااردکان . [ اَ دَ ] (اِخ ) دهی از نواحی یزد. (برهان ) (جهانگیری ). مؤلف مرآت البلدان گوید: اردکان قصبه ٔ معتبری است از توابع یزد در دو منزلی آن براه اصفهان ، آب
امروانلغتنامه دهخداامروان . [ ] (اِخ ) محلی است در 219 هزارگزی گرمسار میان بنوار و سرخ ده و آنجا ایستگاه قطار است . (از یادداشت مؤلف ).
اردکانلغتنامه دهخدااردکان . [ اَ دَ ] (اِخ ) موضعی است از مضافات شیراز. (جهانگیری ) (برهان ). محلی است بین شیراز و اصفهان . (گلشن مراد). قصبه ایست در حوالی شیراز و بعضی گفته اند ا
اردکانلغتنامه دهخدااردکان . [ اَ دَ ] (اِخ ) دهی از نواحی یزد. (برهان ) (جهانگیری ). مؤلف مرآت البلدان گوید: اردکان قصبه ٔ معتبری است از توابع یزد در دو منزلی آن براه اصفهان ، آب
امروانلغتنامه دهخداامروان . [ ] (اِخ ) محلی است در 219 هزارگزی گرمسار میان بنوار و سرخ ده و آنجا ایستگاه قطار است . (از یادداشت مؤلف ).