امردادلغتنامه دهخداامرداد. [ اَ م ُ ] (اِ) در اوستا امرتات است جزء اخیر آن که تات باشد پسوند است که جداگانه مورد استعمال ندارد همین جزء در خرداد نیز دیده می شود. پاره ٔ دیگر این و
امردادفرهنگ فارسی عمید / قربانزاده۱. از امشاسپندان در آیین زردشتی؛ مرداد.۲. روز هفتم از هر ماه خورشیدی.۳. ماه پنجم از سال خورشیدی؛ مرداد.
امردادفرهنگ انتشارات معین(اَ مُ یا مِ) 1 - ( اِ.)مرداد. 2 - (ص .) بی - مرگی ، نام یکی از هفت امشاسپندان ، نماد جاویدانی اهورامزدا. نام هفتمین روز از هر ماه شمسی و نیز نام ماه پنجم از ه
امتداددیکشنری عربی به فارسیتوسيع , تمديد , تعميم , تلفن فرعي , کشيدن , امتداددادن , بسط دادن , منبسط کردن , کش امدن , کش اوردن , کش دادن , گشادشدن , بسط , ارتجاع , قطعه(زمين) , اتساع , کو
اشتادلغتنامه دهخدااشتاد. [اِ ] (اِخ ) (ایزد...) ایزد اشتاد نام یکی از ایزدان همکار هفتمین امشاسپندان (امرداد) بوده است . رجوع به مزدیسنا و تأثیر آن در ادبیات پارسی ص 162 شود.
تئورویلغتنامه دهخداتئوروی . [ ] (اِخ ) تئوروی (برابر خرداد) یکی از شش حامل شر اهریمن در مقابل امشاسپندان . موجب اتلاف و فساد و شکست و گرسنگی و تشنگی و شریک «زئی ریش » (برابر امردا