لغتنامه دهخدا
صلتان . [ ص َ ل َ ] (اِخ ) عبدی ، نام وی قثم بن خبیئة از عبدالقیس و شاعری مفلق است . از اوست :اذا قلت یوماً لمن قد تری ارونی السری اروک الغنی و سرک ما کان عند امرئی و سر الثلاثة غیر الخفی .رجوع به عیون الاخبار ابن قتیبة، عقدالفرید چ محمدسعید عریان ، الشعر