اماچلغتنامه دهخدااماچ . [ اُ ] (ترکی ، اِ) همان اُماج است . (شرفنامه ٔ منیری ). در تداول مردم گناباد (خراسان )، آشی که از آرد پزند. و رجوع به اماج شود.
مسنلغتنامه دهخدامسن . [ م ِ س ِ ] (اِخ ) شهری است از شبه جزیره ٔ پلوپونز متعلق به یونان که مرکز مسنی می باشد. این شهر در دامنه ٔ کوه ایتوم واقع است و در قرن هفتم ق .م . بوسیله
طالب آملیلغتنامه دهخداطالب آملی . [ ل ِ ب ِ م ُ ] (اِخ ) از شاعران قرن یازدهم که در 1036 هَ . ق . درگذشته است . صاحب «آتشکده » آرد: از شعرای آمل است و مدتی در هندوستان در خدمت شاه سل
داریوش سوملغتنامه دهخداداریوش سوم . [ دارْ ش ِ س ِوْ وُ ] (اِخ ) این شاه که او را در کتب پهلوی «داراپسر دارا» خوانده اند فرزند آرسان بوده و آرسان پسر استن و نوه ٔ داریوش دوم است . بنا