الیزلغتنامه دهخداالیز. [ اَ ] (اِ) جفته و لگد انداختن اسب و استر و سایر ستور. (ناظم الاطباء) (از برهان قاطع). آلیز. (برهان قاطع). رجوع به آلیز شود.
آلیزلغتنامه دهخداآلیز. (اِمص ، اِ) جُفته . جُفتک ، و آن لگد پرانیدن ستور باشد با دو پای از پس . || رَم .
آلیزفرهنگ فارسی عمید / قربانزادهجستوخیز چهارپایان؛ جفته؛ جفتک؛ جفته و لگد. آلیز زدن:۱. جستوخیز کردن.۲. جفته و لگد انداختن.
الیزابت فارنزلغتنامه دهخداالیزابت فارنز. [ اِ ب ِ ن ِ ] (اِخ ) ملکه ٔ اسپانیا که در پارم بدنیا آمد (1692-1766م .). و زن دوم فیلیپ پنجم بود. وی برای بسلطنت رساندن فرزندانش کوشش فراوانی کر
آلیزندهفرهنگ فارسی عمید / قربانزاده۱. جستوخیزکننده: ◻︎ چو آلیزنده شد در مرغزاری / نباشد بر دلش از باز باری (ابوشکور: شاعران بیدیوان: ۹۰).۲. اسب یا استر که جستوخیز کند و آلیز بزند.