الکل آلیلیکلغتنامه دهخداالکل آلیلیک . [ اَ ک ُ ] (ترکیب وصفی ) مهمترین الکل اتیلنیک زنجیری است . رادیکال آلیلیک در اغلب اسانسهای نباتی پیدا میشود و همچنین مقدار بسیاری در تقطیرچوب هست
الکل آمیلیکلغتنامه دهخداالکل آمیلیک . [ اَ ک ُ ] (ترکیب وصفی ) از اقسام الکل . این الکل دارای هشت ایزومراست که مهمترین آنها بدین قرار است : 1 - الکل ایزوآمیلیک که به حالت آزاد به شکل ا
الکل اتیلیکلغتنامه دهخداالکل اتیلیک . [ اَ ک ُ اِ ] (ترکیب وصفی ) یا الکل معمولی از اقسام الکل است که در همه ٔ نوشابه های خمری ، شراب وعرق و امثال آن وجود دارد. و آنرا الکل سفید نیز می
الکللغتنامه دهخداالکل . [ اَ ک ُ ] (اِ) این کلمه در قرن شانزدهم از «الکحل » عربی عاریه گرفته شده است . (نشریه ٔ دانشکده ٔ ادبیات تبریز سال 3 شماره 3 و 4 ص 93) (لاروس کبیر مدیکال
الکل دوآتشهrectified spiritواژههای مصوب فرهنگستاننوعی محلول الکل و آب که 95 درصد حجمی آن اتیلالکل است و ازطریق تقطیر به دست میآید
ابوالفتحلغتنامه دهخداابوالفتح . [ اَ بُل ْ ف َ ] (اِخ ) بُسْتی . علی بن محمدبن حسین بن یوسف بن محمدبن عبدالعزیز ملقب به نظام الدین شاعر مشهور. ابن خلکان گوید: او صاحب طریقتی انیقه و
احمدلغتنامه دهخدااحمد. [ اَم َ ] (اِخ ) ابن جعفربن موسی بن یحیی بن خالدبن برمک معروف به جحظه و مکنی به ابوالحسن . ابن خلکان آرد: ابوالحسن احمدبن جعفربن موسی بن یحیی بن خالدبن بر
احمدلغتنامه دهخدااحمد. [ اَ م َ ] (اِخ ) ابن علی قاسانی لغوی . مکنی به ابوالعباس .و معروف بلوه یا ابن لوه . یاقوت گوید: آگاهی من به حال وی تنها همان است که ابوالحسین احمدبن فارس
حذفلغتنامه دهخداحذف . [ ح َ ] (ع مص ) بیفکندن . افکندن . (دهار) (دستوراللغة). انداختن . (از منتهی الارب ). انداختن و افکندن چیزی را. || حذف از ذنب فرس ؛ گرفتن موی از دم اسپ و ب
اسحاقلغتنامه دهخدااسحاق . [ اِ] (اِخ ) ابن ابراهیم بن میمون التمیمی الموصلی . مکنی به ابی محمد، و هرگاه که رشید استخفاف او خواستی وی را با کنیت ابوصفوان خواندی . مقام او در علم و