الکلاتورلغتنامه دهخداالکلاتور. [ اَ ک ُ ] (فرانسوی ، اِ) ، ماده ای که از خیسانیدن جسمی در الکل حاصل شود. در «کارآموزی داروسازی » دکتر جنیدی (ص 80 و 81) چنین آمده ، اگر بر روی مواد د
الفت کلانوریلغتنامه دهخداالفت کلانوری . [ اُ ف َت ِ ک َ ] (اِخ ) میرزا غلام محمد برلاس ساکن کلانور از مضافات لاهور. مردی عاشق مزاج بود این دو بیتی ازوست :ببزم من که خموشی بساز آهنگ است
الفت کلانوریلغتنامه دهخداالفت کلانوری . [ اُ ف َت ِ ک َ ] (اِخ ) میرزا غلام محمد برلاس ساکن کلانور از مضافات لاهور. مردی عاشق مزاج بود این دو بیتی ازوست :ببزم من که خموشی بساز آهنگ است
آشفتگی گرماییthermal agitationواژههای مصوب فرهنگستانحرکت کاتورهای الکترونهای آزاد جسم رسانا براثر انرژی گرمایی
نوفۀ همسانگردisotropic noiseواژههای مصوب فرهنگستاننوفۀ الکترومغناطیسی کاتورهای که با شدت یکسان از همۀ جهتها دریافت میشود
کاتورهلغتنامه دهخداکاتوره . [ رَ / رِ ] (ص ) سرگشته . (لغت فرس نسخه ٔ خطی متعلق به مرحوم اقبال ) (صحاح الفرس ) (معیار جمالی ) (اوبهی ) (برهان ) . شیفته سار. حیران . سرگردان بود هم
کلاورلغتنامه دهخداکلاور. [ ک َ وَ ] (اِ) بمعنی کلاو است که وزق باشد. (برهان ). غوک و وزغ . (از انجمن آرا) (آنندراج ) (ناظم الاطباء).