الکترلغتنامه دهخداالکتر. [ اِ ل ِ ] (اِخ ) نام دختر آگاممنن پادشاه شهر ارگوس از یونان قدیم . وی پس از کشته شدن پدرش جان برادرش ارست را از مرگ رهایی بخشید و بعد زن پیلاد یکی از دوستان برادرش گردید. این وقعه را شاعران قدیم یونان اسخیل و سوفوکل و برخی از شاعران اروپا بنظم آورده اند. رجوع به تمدن
الکترلغتنامه دهخداالکتر. [ اِ ل ِ ت ُ ] (اِخ ) شاهزادگان آلمانی که حق انتخاب امپراتور را داشتند شماره ٔ آنان در زمان بول در شش تن بود (1356 م .) و بعدها شماره ٔ آنان به 9 و 10 تن رسید (<span c
عین القطرلغتنامه دهخداعین القطر. [ ع َ نُل ْ ق ِ ] (ع اِ مرکب ) نام روغنی سیاه و بدبو که بر شتران خارش دار مالند. و بعضی گویند چشمه ٔگوگرد است . و بمعنی مس گداخته نیز. و گویند که چشمه ٔ مس گداخته است که حق تعالی برای سلیمان علیه السلام روان کرده بود. و نوشته اند که عین القطر روغنی است سیاه که بوی
الکتوئرلغتنامه دهخداالکتوئر. [ اِ ل ِ ءِ ] (فرانسوی ، اِ) از اشکال دارویی است که غلظت خمیر نرم را دارد و از مخلوط کردن گردهای بسیار نرم بایک شربت ، عسل و یا یک اولئورزین بدست می آید، همچنین عصاره ها و امثال آن در تهیه ٔ الکتوئرها مصرف میشوند. (از کارآموزی داروسازی تألیف دکتر جنیدی ص <span class
هلیکوپترلغتنامه دهخداهلیکوپتر. [ هَِ کُپ ْ ت ِ ] (فرانسوی ، اِ) قسمی هواپیمای کوچک که به هنگام برخاستن از زمین و نشستن بر آن میتواند به حالت عمودی حرکت کند. (فرهنگ فارسی معین ).
الکترود الکتروسربارهایelectroslag welding electrodeواژههای مصوب فرهنگستانفلز پُرکن در مـدار جـوشکاری که جریان را از راهنمای الکترود به سربارة مذاب میرساند
الکتردلغتنامه دهخداالکترد. [ اِ ل ِ رُ ] (فرانسوی ، اِ) (اصطلاح فیزیک ) نقطه ای است که از آن جریان الکتریک وارد جسمی میشود، و به هر یک از دو جسم هادی که در مایع الکترلیت غوطه ور است نیز اطلاق میشود: الکترد مثبت ، الکترد منفی .
الکترسکپلغتنامه دهخداالکترسکپ . [ اِل ِ رُ ک ُ ] (فرانسوی ، اِ) جعبه ایست فلزی که در آن دو ورقه ٔ بسیار نازک زر بمیله ٔ فلزی آویخته شده و نوک میله از جعبه خارج گردیده است . هرگاه این میله را بجسمی الکتریزه متصل سازنددو ورقه ٔ زر از یک بار میشوند و مثلاً هر دو دارای الکتریسته ٔ منفی میگردند و در ن
الکترلیزلغتنامه دهخداالکترلیز. [ اِ ل ِ رُ ] (فرانسوی ، اِ) عمل تجزیه با برق . عملی است که بوسیله ٔ آن با عبور جریان الکتریسیته مایعات هادی مرکب را بعناصر تشکیل دهنده ٔ آن تجزیه میکنند. مایع را الکترلیت خوانند و دو جسم هادی که در داخل آن قرار دارند الکترد نامیده میشوند. الکترد مثبت را کاتد و منفی
ژان فردریک اوللغتنامه دهخداژان فردریک اول . [ فْرِ / ف ِ رِ دِ ک ِ اَوْ وَ ] (اِخ ) لومانیانیم . الکتر ساکس متولد بسال 1503 و متوفی به 1554 م .
پیلادلغتنامه دهخداپیلاد. (اِخ ) دوست ارست و شوهر الکتر. رجوع به ارست (از اساطیر یونان ) شود. صاحب قاموس الاعلام ترکی آرد: پیلاد پسر استرفیوس پادشاه فوکیده و دوست صادق ارست از قهرمانان یونان قدیم که وی را همه جا دنبال میکرد و آنی از او جدا نمیگشت و باخواهرش الکتره ازدواج کرد و پس از گذشته شدن پ
ارستلغتنامه دهخداارست . [ اُ رِ ] (اِخ ) پسر آگاممنن و کلی تامنسترا. چون کلی تامنسترا آگاممنن را بکشت ، ارست را خواهر وی الکتر از وطن دور کرد تا آنگاه که بزرگ شود، به انتقام پدر برخیزد. ارست چون بسن رشد رسید بوطن بازگشت و مادر را به انتقام خون پدر بکشت و سرانجام بپادشاهی آرگُس و لاسِه دِمُن ن
شادولغتنامه دهخداشادو. [ دُ ] (اِخ ) زونو ریدولفو. پسر ارشد یوهان گوتفرید شادو، مجسمه ساز آلمانی . بسال 1786 م . در رم تولد و به سال 1822م . وفات یافت . در پرتو عده ای از آثار خود که دارای جذبه ٔ شاعرانه اند معروف شد. از جمله
الکتردلغتنامه دهخداالکترد. [ اِ ل ِ رُ ] (فرانسوی ، اِ) (اصطلاح فیزیک ) نقطه ای است که از آن جریان الکتریک وارد جسمی میشود، و به هر یک از دو جسم هادی که در مایع الکترلیت غوطه ور است نیز اطلاق میشود: الکترد مثبت ، الکترد منفی .
الکترسکپلغتنامه دهخداالکترسکپ . [ اِل ِ رُ ک ُ ] (فرانسوی ، اِ) جعبه ایست فلزی که در آن دو ورقه ٔ بسیار نازک زر بمیله ٔ فلزی آویخته شده و نوک میله از جعبه خارج گردیده است . هرگاه این میله را بجسمی الکتریزه متصل سازنددو ورقه ٔ زر از یک بار میشوند و مثلاً هر دو دارای الکتریسته ٔ منفی میگردند و در ن
الکترلیزلغتنامه دهخداالکترلیز. [ اِ ل ِ رُ ] (فرانسوی ، اِ) عمل تجزیه با برق . عملی است که بوسیله ٔ آن با عبور جریان الکتریسیته مایعات هادی مرکب را بعناصر تشکیل دهنده ٔ آن تجزیه میکنند. مایع را الکترلیت خوانند و دو جسم هادی که در داخل آن قرار دارند الکترد نامیده میشوند. الکترد مثبت را کاتد و منفی
الکترونلغتنامه دهخداالکترون .[ اِ ل ِ رُن ْ ] (فرانسوی ، اِ) جزئی از اتم است که واجد بار الکتریسیته ٔ منفی و مخالف بار الکتریسیته ٔ پرتون می باشد. مقدار الکتریسیته ٔ هر الکترون برابر است با: S.G.10C</s
الکترونیکلغتنامه دهخداالکترونیک . [ اِ ل ِ رُ ] (فرانسوی ، اِ) شاخه ای است از مهندسی که در تئوری و وسایل و طرحهای مربوط به پخش و جذب الکترونها بحث می کند، و مباحث طرح شده در آن مسائلی از این قبیلند: لوله های الکترونی ، لوله ٔ اشعه ٔ کاتد، اطاقهای فتو الکتریک و امثال آن .تاریخچه ٔ رشته ٔ الکترو