النگ و دولنگلغتنامه دهخداالنگ و دولنگ . [ اَ ل َ گ ُ دُ ل َ ] (اِ مرکب ، از اتباع ) در تداول عامه ، چیزهای سبک و مهمل : فلان در اطاق خودش النگ و دولنگی آویزان کرده است . (فرهنگ نظام ).
آلنگ و دولنگلغتنامه دهخداآلنگ ودولنگ . [ ل َ گ ُ دُ ل َ ] (اِ مرکب ، از اتباع ) در تداول عامه ، اسباب و آلات و غالباً زاید و فضول .
النگوگویش اصفهانی تکیه ای: alangu طاری: alangu طامه ای: alangu / dasbande طرقی: alangu کشه ای: alangu نطنزی: alangu
النگ دولنگلغتنامه دهخداالنگ دولنگ . [ اَ ل َ دُ ل َ ] (اِ مرکب ، از اتباع ) رجوع به «آلنگ و دولنگ » و «النگ و دولنگ » شود.
آشغالفرهنگ فارسی طیفیمقوله: اختیار آتی ت، خاکروبه، زباله، تفاله، دورریز، پسماند، نخاله، دُرد، باقیمانده، کثافت آخال، آلوآشغال، آتوآشغال آشغالدان، آشغالدانی، زبالهدان آهنقراض
زلم زیمبولغتنامه دهخدازلم زیمبو. [ زَ ل َ ب ُ ] (اِ) لوازم غیرمفید و بیهوده و کم فایده و خوارمایه و اندک بها که در هر خانه ٔ قدیمی یافت میشود. (فرهنگ عامیانه ٔ جمال زاده ). زلم زینبو