لغتنامه دهخدا
الماح . [ اِ ] (ع مص ) نگریستن و دزدیده نگاه کردن . (منتهی الارب ) (آنندراج ). دزدیده نگریستن . (از اقرب الموارد). || بنظر خفیف دیدن . نگریستن خفیف . (از اقرب الموارد). برانگیختن کسی را بر دزدیده نگاه کردن . (منتهی الارب ). واداشتن کسی بنگریستن نهانی . (از اقرب الموارد). || ق