هللملغتنامه دهخداهللم . [ هََ ل َ ل ُ ] (اِ) بازیی است که اطفال شهر کرمان بازند. (غیاث ). رجوع به هللون شود.
حب اللیملغتنامه دهخداحب اللیم . [ ح َب ْ بُل ْ لی ] (ع اِ مرکب ) فلفل القرود. حب الکتم . و شاید یکی از این دو صورت تصحیف دیگریست .
اللهملغتنامه دهخدااللهم . [ اَل ْ لا هَُ م ْ م َ ] (ع منادا، صوت ) ای بارخدا. (زمخشری ). ای بارخدایا . (صراح ) (مجمل اللغة). ای بارخدای . (ترجمان علامه ٔ تهذیب عادل ) . در اصل یا اﷲ بود لفظ «یا» را حذف کردند ومیم مفتوح و مشدد بعوض آن در آخر افزودند. (از غیاث اللغات ) (از آنندراج ). بارالها. با
فریبفرهنگ فارسی طیفیمقوله: نحوۀ ارتباط ول، حیله، کَلَک، مکر، خدعه، حُقه، نیرنگ، ترفند، افسون، فتنه، بازی فریبکاری، تزویر، تدلیس، حقهبازی، نیرنگبازی، تقلب، کلاهبرداری▼، تردستی▼، مارگیری، آهوگردانی، آرتیستبازی، زیرکی عشوه طلسم، طعمه، تله، دام▼ لطایفالحیل، تدبیر ببروبدوز، دوزوکلک، آبکاری، بامبول، اللمقللم اغفال، فر