القاص آبادلغتنامه دهخداالقاص آباد.[ اَ ] (اِخ ) دهی است از دهستان حسنوند بخش سلسله ٔ شهرستان خرم آباد در 3 هزارگزی جنوب الشتر و یکهزار گزی خاور راه شوسه ٔ خرم آباد به الشتر. جلگه و سر
القاص لایحب القاصلغتنامه دهخداالقاص لایحب القاص . [ اَ قاص ْ ص ُ ی ُ ح ِب ْ بُل ْ قاص ص ] (ع جمله ٔ اسمیه ) (مثل ) یعنی داستان سرایان و هنگامه گیران یکدیگر را بدوست نگیرند. نظیر همکارهمکار ر
القاص میرزالغتنامه دهخداالقاص میرزا. [ اِ ] (اِخ ) (922 - 984 هَ . ق .) پسر شاه اسماعیل اول و برادر شاه طهماسب از سلاطین صفویه ٔ ایران بود. در زمان سلطان سلیمان قانونی به دولت عثمانی م
قاضی ابن القاصلغتنامه دهخداقاضی ابن القاص . [ اِ نُل ْ ] (اِخ ) احمدبن ابی احمد. رجوع به ابن قاص ابوالعباس احمد شود.
حسین صفویلغتنامه دهخداحسین صفوی . [ ح ُ س َ ن ِ ص َ ف َ ] (اِخ ) (شاه سلطان ...) (1694-1722 م .) فرزند شاه سلیمان اول (شاه صفی دوم ) صفوی فرزند شاه عباس دوم ، فرزند شاه صفی اول ، فرز
القاص لایحب القاصلغتنامه دهخداالقاص لایحب القاص . [ اَ قاص ْ ص ُ ی ُ ح ِب ْ بُل ْ قاص ص ] (ع جمله ٔ اسمیه ) (مثل ) یعنی داستان سرایان و هنگامه گیران یکدیگر را بدوست نگیرند. نظیر همکارهمکار ر
القاص میرزالغتنامه دهخداالقاص میرزا. [ اِ ] (اِخ ) (922 - 984 هَ . ق .) پسر شاه اسماعیل اول و برادر شاه طهماسب از سلاطین صفویه ٔ ایران بود. در زمان سلطان سلیمان قانونی به دولت عثمانی م
قاضی ابن القاصلغتنامه دهخداقاضی ابن القاص . [ اِ نُل ْ ] (اِخ ) احمدبن ابی احمد. رجوع به ابن قاص ابوالعباس احمد شود.