الحمدللـهفرهنگ فارسی عمید / قربانزادهشکر خدا را؛ سپاس خدا را. Δ در مقام شکرگزاری گفته میشود: ◻︎ عیشم مدام است از لعل دلخواه / کارم بهکام است الحمدللّه (حافظ: ۸۳۴).
الحمدللـهفرهنگ فارسی عمید / قربانزادهشکر خدا را؛ سپاس خدا را. Δ در مقام شکرگزاری گفته میشود: ◻︎ عیشم مدام است از لعل دلخواه / کارم بهکام است الحمدللّه (حافظ: ۸۳۴).
الحمدلغتنامه دهخداالحمد. [ اَ ح َ دُ لِل ْ لاه ] (ع جمله ٔ اسمیه ) (مأخوذ ازقرآن ) در مقام تشکر میگویند یعنی شکر میکنم خدا را.(ناظم الاطباء). سپاس و ستایش خدای راست . المنةﷲ. شک
احمدلغتنامه دهخدااحمد.[ اَ م َ ] (اِخ ) النجاری . الشیخ احمدبن احمد النجاری الدمیاطی الحقناوی الشافعی الخلوتی المصیلیحی . او راست : انوارالبصائر فی الصلوة علی أفضل القبائل و ال
غیاث الدینلغتنامه دهخداغیاث الدین . [ ثُدْ دی ] (اِخ ) جمشیدبن مسعودبن محمودبن محمد کاشانی . محیط طباطبائی در مقاله ٔ خود بعنوان «غیاث الدین جمشید» چنین آرد: غیاث الدین جمشید پسر مسعو
کاشیلغتنامه دهخداکاشی . (اِخ ) عبدالرزاق بن جمال الدین یا جلال الدین اسحاق کاشانی سمرقند مکنی به ابوالغنائم و ملقب به کمال الدین از مشاهیر عرفا و متصوفه ٔعلمای امامیه و عالمی اس