التقاطیفرهنگ انتشارات معین( ~.) [ ع - فا. ] (حامص .) گردآوری و پیوند غیراصولی چندین مجموعة ایدئولوژیکی و نظریه های نامتجانس .
التقاطیونلغتنامه دهخداالتقاطیون . [ اِ ت ِ طی یو ] (اِخ ) نام گروهی از فلاسفه ٔ قدیم است که از هر مکتبی از مکاتب فلسفه قولی را اخذ کردند و از مجموع آن ، اقوال فلسفه ای بوجود آوردند.
مشاورۀ التقاطیeclectic counselingواژههای مصوب فرهنگستانمشاورهای که در آن آموزهها و یافتهها و روشهایی را از میان نظریههای متنوعِ موجود برمیگزینند و با یکدیگر ادغام میکنند و در عمل به کار میبرند
التقاطیونلغتنامه دهخداالتقاطیون . [ اِ ت ِ طی یو ] (اِخ ) نام گروهی از فلاسفه ٔ قدیم است که از هر مکتبی از مکاتب فلسفه قولی را اخذ کردند و از مجموع آن ، اقوال فلسفه ای بوجود آوردند.
التقاط کردنلغتنامه دهخداالتقاط کردن . [ اِ ت ِ ک َ دَ ] (مص مرکب ) برچیدن . چیزی را از موضعی برداشتن . چیزی را از جائی گرفتن . سخنی را از گفتار کسی گرفتن : من که ابوالفضلم کتاب بسیار ف
پلوتنلغتنامه دهخداپلوتن . [ پْلو / پ ُ ت َ ] (اِخ ) پلوتینس یا فلوطین که او را در کتب اسلامی شیخ الیونانی نامند. معروفترین فیلسوف از افلاطونیان اخیر است در کتاب سیر حکمت آمده است
پست مدرنیسمواژهنامه آزاداصطلاحی بحث انگیز است که مناقشات زیادی درباره فرهنگ معاصر از اوایل دهه ١٩٨٠م برانگیخته است. در معنی ساده تر و کم تر راضی کننده اش به طور کلی اشاره به مرحله سده
اسکندرانیلغتنامه دهخدااسکندرانی . [ اِ ک َ دَ ] (ص نسبی ، اِ) منسوب به اسکندریه . (سمعانی ). || نوعی پارچه بوده است که شاید از آن کفن نیز می کرده اند : اگر اسکندری دنیای فانی کند بر