پالامسلغتنامه دهخداپالامس . [ م ُ ] (اِخ ) از استحکامات اسپانیا در کاتالونی بر ساحل بحرالروم . دارای 2500 تن سکنه . و این نقطه بندر تجارتی کوچکی است و مؤسسات دریائی دارد.
قبل الامسلغتنامه دهخداقبل الامس . [ ق َ لَل ْ اَ ] (ع ق مرکب ) روز پیش از دیروز یعنی پریروز. (ناظم الاطباء).
بالاموسلغتنامه دهخدابالاموس . [ م ُ ] (اِخ ) صورتی از نام پالاموس از شهرهای دریایی کتلونیه از نواحی اندلس . بندرگاه مهمی دارد. و رجوع به حلل السندسیة ج 2 ص 199 و 185 شود.
هیپوتالاموسفرهنگ فارسی معین(پُ) [ فر. ] (اِ.) اندامی که در زیر نهنج قرار دارد و کارش تنظیم آب و دمای بدن و خواب و صفات ثانوی جنسی است ، زیر نهنج . (فره ).
تالاموسفرهنگ فارسی معین[ فر. ] (اِ.) هر یک از دو تودة خاکستری که در طرفین بطن سوم مغز قرار دارد و بخشی از دیوارة جانبی حفرة بطن سوم را تشکیل می دهد، نَهَنج . (فره ).