آل ابوسفیانلغتنامه دهخداآل ابوسفیان . [ ل ِ اَ س ُف ْ ] (اِخ ) آل بوسفیان .بنوامیه . از اولاد ابوسفیان و مراد معاویةبن ابی سفیان و یزیدبن معاویه و معاویةبن یزید است : چه خطر دارد آل بو
قلعه نو حاجی آقاموسیلغتنامه دهخداقلعه نو حاجی آقاموسی . [ ق َ ع َ ن ُ سا ] (اِخ ) دهی است جزودهستان غار بخش ری شهرستان تهران ، واقع در 5هزارگزی باختر شهر ری و3هزارگزی باختر راه شوسه ٔ قم به تهر
اموسنیلغتنامه دهخدااموسنی . [ اَ وِ ] (اِ) دو زن را گویند که یک شوهر داشته باشند و هر یک مر دیگر را اموسنی بود. (برهان قاطع) (آنندراج ) (از ناظم الاطباء). زن یک شوهر نسبت بزن دیگر
امسلغتنامه دهخداامس . [ اَ س ِ ] (ع ق ) دیروز. (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء) (غیاث اللغات ). دی . (مهذب الاسماء). مقابل غد (فردا). || روزی از روزهای گذشته . (از اقرب
ایکتیوللغتنامه دهخداایکتیول . (اِ) مایعی است غلیظ سیاه مایل بخرمایی با بوی مخصوص . ایکتیول با آب آموسیون میشود. در الکل و اتر کمی محلول است با وازلین گلیسیرین وآکسونژ مخلوط میگردد.