علی الاتصاللغتنامه دهخداعلی الاتصال . [ ع َ لَل ْ اِت ْ ت ِ ] (ع ق مرکب ) همیشه . دائم . پیوسته . همواره . بدون انقطاع . (ناظم الاطباء). یک بند. یک ریز. دمادم . دمبدم . پیاپی . پی درپی
بافۀ برق قطارelectric trainlineواژههای مصوب فرهنگستانبافهای سراسری بین واگنها که با اتصالات الکتریکی، توان برق یا نشانک فرمان را از واگنی به واگن دیگر منتقل میکند متـ . کابل برق قطار
ایریدیمفرهنگ فارسی عمید / قربانزادهفلزی به رنگ سفیدِ نقرهای و بسیارسخت و شکننده که در ساخت آلیاژها و اتصالات الکتریکی، نوک خودنویس، سوزن تزریق و همچنین به عنوان کاتالیزور استفاده میشود.
خالی السیرلغتنامه دهخداخالی السیر. [ ل ِ یُس ْ س َ / س ِ ] (ع ص مرکب ) تنهارو.(شرفنامه ٔ منیری ). در اصطلاح منجمان : قمر را خالی السیر وقتی گویند که نظر هیچ کوکب به او نباشد و هرگاه ح