اقواملغتنامه دهخدااقوام . [ اَق ْ ] (ع اِ) ج ِ قَوْم . (منتهی الارب ) (اقرب الموارد) (ناظم الاطباء). بمعنی خویشاوندان و فرقه ها و گروهها و طایفه ها. (ناظم الاطباء) : چشم از آنروز
نوروزفرهنگ نامها(تلفظ: no(w)ruz) بزرگترین جشن ملی اقوام ایرانی که از نخستین لحظات سال نو آغاز میشود ؛ نام گلی (گل نوروز) ؛ (در قدیم) (به مجاز) بهار ؛ (در قدیم) (در موسیقی ایرا
پارتیفرهنگ انتشارات معین(ص نسب .) منسوب به قوم پارت ؛ از اقوام ایرانی ساکن شمال و شمال شرقی . این قوم به دلیری و جنگاوری مشهور بودند چنان که برخی زبان شناسان واژة «پارتیزان » را برگرفت
اکسایاواژهنامه آزادنام قدیم همدان به معنی محل اجتماع کاسبی ها می باشد. کاسبی ها از قدیمی ترین اقوام ایرانی می باشند که در دامنه قله الوند ( اورنت) ساکن بوده اند.