اقرارلغتنامه دهخدااقرار. [ اِ ] (ع مص ) ثابت کردن کسی را در کاری . (از منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). || بگفت بر خود ثابت کردن چیزی را. (آنندراج ) (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). |
اقرارفرهنگ فارسی طیفیمقوله: حرکت اعتراف، اذعان، پذیرش، قبول اقاریر، اعترافات افشا اقرارنامه انتقادپذیری
اغرارلغتنامه دهخدااغرار. [ اَ ] (ع ص ، اِ) ج غِرّ. جوانان ناآزموده کار. مذکر و مؤنث در وی یکسان است . غرة: مؤنث . (آنندراج ) (منتهی الارب ). ج ِ غِرّ، بمعنی جوان بی تجربة و الش
admitدیکشنری انگلیسی به فارسیاقرار کردن، پذیرفتن، دادن، راه دادن، بار دادن، راضی شدن، رضایت دادن، تصدیق کردن، زیر بار رفتن، واگذار کردن، اعطاء کردن