اقتثارلغتنامه دهخدااقتثار. [ اِ ت ِ ] (ع مص ) رخت خانه ساختن چیزی را: اقتثرت الشی ٔ اقتثاراً؛ رخت خانه ساختم آن چیز را. (ناظم الاطباء) (منتهی الارب ) (آنندراج ).
اقتسارلغتنامه دهخدااقتسار. [ اِ ت ِ ] (ع مص ) بستم بر کاری داشتن کسی را. (ناظم الاطباء) (منتهی الارب ).
اقتصارلغتنامه دهخدااقتصار. [ اِ ت ِ ] (ع مص ) بسند کردن و نگذشتن ازچیزی . (ناظم الاطباء) (منتهی الارب ) (آنندراج ). اکتفاکردن بر چیزی . ایستادن و بسند کردن بدان . (تاج المصادر بیه
اقتسارواژهنامه آزادبه زور و جبر روی داده. برای مثال، مربوبون اقتسارا یعنی بندگان خدا با جبر خداوند و بدون آنکه خود اختیاری داشته باشند آفریده شده اند
استثآرلغتنامه دهخدااستثآر. [ اِ ت ِث ْ ] (ع مص ) قصاص خواستن . (منتهی الارب ). || استغاثه کردن برای قصاص گرفتن مقتول خود را از قاتل . (از منتهی الارب ).