اساریرلغتنامه دهخدااساریر. [ اَ ](ع اِ) ج ِ اَسْرار. جج ِ سرر. خطهاء کف ّ و پیشانی . (دستور اللغة). || اساریر وجه ؛ خطوط آن . || خوبی روی و هر دو رخسار. (منتهی الارب ).
اساریرفرهنگ انتشارات معین( اَ ) [ ع . ] (اِ.) جِ اَسرار. ججِ سِرُ به معنی خط های کف دست و پیشانی ، چین و شکن روی پوست چهره و دست .
مزرعه ٔ آقامیرلغتنامه دهخدامزرعه ٔ آقامیر. [ م َ رَ ع َ ی ِ ] (اِخ ) دهی است از دهستان گل فریز بخش خوسف شهرستان بیرجند،واقع در 32هزارگزی جنوب خاوری خوسف و 2هزارگزی شمال باختری گل فریز جلگ
اقرارفرهنگ فارسی طیفیمقوله: حرکت اعتراف، اذعان، پذیرش، قبول اقاریر، اعترافات افشا اقرارنامه انتقادپذیری
مدرکفرهنگ فارسی طیفیمقوله: مبانی استدلال مدرک، سند، مدارک، حقایق، اطلاعات اُفته، رویه، مورد، حُکم پیشین دلایل، مبانی، اظهارات شفاهی، اقاریر، اطلاع، شهادت▼ دلیل، حجت، آیت، آیه، اثبا
شهادتفرهنگ فارسی طیفیمقوله: مبانی استدلال شهادتنامه، اقرارنامه، عریضه، شکایتنامه، افشا قول، گفته، اعلام، اقوال، شنیدهها، اظهارات شفاهی، اقاریر، حرف، سخن، ماجرا، قال مدافعه بهانه
اساریرلغتنامه دهخدااساریر. [ اَ ](ع اِ) ج ِ اَسْرار. جج ِ سرر. خطهاء کف ّ و پیشانی . (دستور اللغة). || اساریر وجه ؛ خطوط آن . || خوبی روی و هر دو رخسار. (منتهی الارب ).