افوکلغتنامه دهخداافوک . [ اَ ] (ع ص ) دروغگو. مؤنث و مذکر در وی یکسان است . (ناظم الاطباء). دروغگو. ج ، اُفْک . (منتهی الارب ). افاک . افیک . (منتهی الارب ).
افوکلغتنامه دهخداافوک . [ اُ ] (ع مص ) دروغ گفتن . (منتهی الارب ). اِفْک . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء).
افکلغتنامه دهخداافک . [ اُ ] (ع ص ، اِ) ج ِ اَفوک .(منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). و رجوع به افوک شود.
افکلغتنامه دهخداافک . [ اِ ] (ع مص ) اَفْک . اَفَک . اُفوک . دروغ گفتن . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) (ترجمان القرآن جرجانی ). دروغ گفتن . دروغ بستن . (آنندراج ). || گردانیدن
دروغگولغتنامه دهخدادروغگو. [ دُ ] (نف مرکب ) دروغگوی . دروغ گوینده . که به راستی سخن نگوید. که راست نگوید. آنکه سخن به دروغ گوید. دروغ زن . اَفّاک . افوک . افیک . خَرّاص . سَقّار.