افغانستانیواژهنامه آزاداین لغت به صورت پراکنده توسط عده ای از شهروندان افغانستان یاد میشود. این افراد اعتقاد دارند افغان = پشتون است .به خاطر همین از لغت افغانستانی استفاده میکنند . و
افغانستانلغتنامه دهخداافغانستان . [ اَ ن ِ] (اِخ ) سرزمین افغان . (فرهنگ فارسی معین ). از کشورهای آسیای مرکزی و بیشتر سرزمین آن کوهستانی است . اوضاع طبیعی : افغانستان در مشرق ایران ب
افغانیواژهنامه آزادواحد پول افغانستان , به اشتباه به ملت افغانستان افغانی میگویند که بهتر است افغانستانی بگوییم
افغانستانلغتنامه دهخداافغانستان . [ اَ ن ِ] (اِخ ) سرزمین افغان . (فرهنگ فارسی معین ). از کشورهای آسیای مرکزی و بیشتر سرزمین آن کوهستانی است . اوضاع طبیعی : افغانستان در مشرق ایران ب
کچالوواژهنامه آزاد(افغانستان) سیب زمینی. کچالو. [ کَ چا لو ] (فارسی افغانستان) مانند برخی واژگان دیگر، از هند وارد زبان فارسی دری شده؛ پیشوند «کج» یا «کچه» را به «آلو» اضافه کرد