افشانۀ فشاریairless sprayواژههای مصوب فرهنگستاندستگاهی برای پوششدهی که در آن مادۀ پوششی با فشار زیاد به سر تفنگ رانده میشود و براثر کاهش فشار بهصورت قطرات ریزی از تفنگ خارج میشود
افشانش فشاریairless spraying, hydraulic sprayingواژههای مصوب فرهنگستانفرایندی که در آن پوشرنگ با فشار زیاد از یک روزنه بهصورت ذرات ریز به بیرون رانده میشود
افشانۀ یخزنfreezing sprayواژههای مصوب فرهنگستانآب دریا که به درون هوای کمتر از صفر درجۀ سلسیوس پاشیده میشود
افشانلغتنامه دهخداافشان . [ اَ ] (نف مرخم ، ن مف مرخم ، اِمص ) پراکنده . منتشر. متفرق . پاشان . (ناظم الاطباء). افشانیده شده . (آنندراج ). ریزان . ریزنده . (از مؤید الفضلاء).- ا
پنتلغتنامه دهخداپنت . [ پ ُ ] (اِخ ) نام ولایت شمالی آسیای صغیر بر کنار پونتوکسن دریای سیاه (بحر اسود) و آن را به لاطینی پنتوس (بنطس عربی ) می گفتند. دولتی در آن سرزمین در عهد
هواده افشانهایspray aeratorواژههای مصوب فرهنگستانهوادهی با افشانک تحت فشار که ازطریق آن آب بهصورت ذرات ریز به هوا پاشیده میشود
پاشانهfuel injector 1, injector, injection nozzle, injection valveواژههای مصوب فرهنگستاندریچهای که با باز شدن آن مقدار مشخصی از سوخت ازطریق یک افشانک با فشار به داخل چندراهۀ هوا یا مستقیماً به داخل سیلندر پاشیده میشود
ساچمهزنیshot blastingواژههای مصوب فرهنگستانپاشیدن ذرات ساچمۀ ریز تحت فشار هوا با افشانه بر روی فلز، برای تمیز کردن و زدودن پوسته و زنگ متـ . ساچمهپاشی
اسپریفرهنگ انتشارات معین(اِ پِ رِ) [ انگ . ] ( اِ.) 1 - وسیله ای حاوی مایع که با فشار دکمة آن مایع درونش به صورت ذرات ریز خارج می شود، افشانه (فره ). 2 - مایعی که به شکل پودر از این ظر