افشانک خروجیexhaust nozzleواژههای مصوب فرهنگستاندر موتور جت، آن بخش از مخروطی اگزوز که به لولة خروجی اگزوز باز میشود
افشانکnozzleواژههای مصوب فرهنگستانوسیلهای با دهانهای مناسب برای خروج مخلوط مایع و جامد یا مایع و مایع یا مایع گاز با فشار نسبتاً بالا
افشانک بخارsteam wand tip, nozzleواژههای مصوب فرهنگستانقسمت انتهایی سوراخدار لولة بخار که بخار را با فشار بیرون میراند
افشانک جمعکنندهconstricting nozzleواژههای مصوب فرهنگستانافزارهای در خروجی مشعل قوسیِ پلاسمایی یا طپانچة افشانشیِ پلاسمایی که روزنة جمعکننده در آن قرار دارد
پودر گازاَفشاندgas atomized powderواژههای مصوب فرهنگستانپودری کروی که براثر خروج گاز از یک افشانک و از هم پاشیده شدن رشتۀ مذاب ایجاد میشود
تندرلغتنامه دهخداتندر.[ ت ُ دَ / دُ ] (اِ) رعد بود. (لغت فرس اسدی چ اقبال ص 138) (از انجمن آرا) (از آنندراج ) (از فرهنگ جهانگیری ) (از فرهنگ رشیدی ) (از ناظم الاطباء) (از معیار
چهرهلغتنامه دهخداچهره . [ چ ِ رَ / رِ ] (اِ) صورت و روی آدمی باشد. (برهان ). روی . (آنندراج ). صورت و روی آدمی راگویند. (از انجمن آرا). رخ . روی . صورت . سیما. (ناظم الاطباء). ر
دروازهلغتنامه دهخدادروازه . [ دَرْ زَ / زِ ] (اِ مرکب ) ترجمه ٔ باب . (آنندراج ) (ناظم الاطباء). مطلق «در» در تداول : ز دروازه بیرون نهادند پای زبان بسته از گفته هر یک بجای . فردو
کبوترلغتنامه دهخداکبوتر. [ ک َ ت َ ] (اِ) کفتر. کبتر. (ناظم الاطباء). حمام . (دهار) (فهرست مخزن الادویه ). کوتر. کفتر. حمامه . (آنندراج ). نامه بر. (یادداشت مؤلف ). عَفْد. و رقا