افزودندیکشنری فارسی به انگلیسیadd, augment, enhance, increase, inflate, insert, multiply, sum, tack, tot, total, treat
افزودنلغتنامه دهخداافزودن . [ اَ دَ ] (مص ) علاوه کردن . بیشتر کردن . شماره را بالا بردن . اضافه کردن . (ناظم الاطباء). زیاده کردن . (از آنندراج ). زیاده کردن . بیشتر کردن . (فرهن
افزودنفرهنگ فارسی طیفیمقوله: کمیت اد کردن، بیشترکردن، اضافه کردن، بالا بردن، افزایش دادن، تکثیر کردن، تولید کردن، بار آوردن دوبرابر کردن، تکرار سه باره، مکرر کردن، تکرار کردن توسعه د