25 فرهنگ

1312 مدخل


افروختن

'afruxtan

۱. روشن کردن.
۲. روشن کردن آتش، چراغ، و امثال آن.
۳. (مصدر لازم) روشن شدن؛ درخشان شدن.

برافروختن، روشن کردن، شعلهور کردن، گرا، مشتعل کردن ≠ اطفا

ignite, inflame, light