افرنکندلغتنامه دهخداافرنکند. [ اِ رَ ک َ ] (اِخ ) نام قریه ای نزدیک سمرقند. و آنرا فرنکد نیز گویند بر وزن قلندر.
فرنکدلغتنامه دهخدافرنکد. [ ف َ رَ ک َ ] (اِخ ) نام قریه ای است نزدیک سمرقند و آن را افرنکند نیز گویند. (یادداشت به خط مؤلف ). قریه ای است در نزدیکی سمرقند. (از معجم البلدان ). ا
مُّلْقُونَفرهنگ واژگان قرآنافكننده ها - اندازنده ها (عبارت "أَلْقُواْ مَا أَنتُم مُّلْقُونَ " يعني هرچه قصد افكندنش را داريد بيفكنيد)