افراطیدیکشنری فارسی به انگلیسیfanatic, extravagant, extreme, radical, immoderate, rabid, strong, zealot
افراطیفرهنگ فارسی طیفیمقوله: نتیجۀ استدلال ندرو، رادیکال، متعصب، غیور، دوآتشه، قاطی، عوضی هوسباز، بلهوس، منحرف بنیادگرا، ایدهآلیست، آرمانگرا رؤیایی، آدم رؤیایی، دُنکیشوت، مضحکه عاصی
افراطیدیکشنری فارسی به انگلیسیfanatic, extravagant, extreme, radical, immoderate, rabid, strong, zealot
افراطیفرهنگ فارسی طیفیمقوله: نتیجۀ استدلال ندرو، رادیکال، متعصب، غیور، دوآتشه، قاطی، عوضی هوسباز، بلهوس، منحرف بنیادگرا، ایدهآلیست، آرمانگرا رؤیایی، آدم رؤیایی، دُنکیشوت، مضحکه عاصی
افراطیدیکشنری فارسی به انگلیسیfanatic, extravagant, extreme, radical, immoderate, rabid, strong, zealot