اسپدانلغتنامه دهخدااسپدان . [ اَ پ َ ن َ ] (اِخ ) نام شهر اصفهان را بطلمیوس جغرافی نویس معروف یونان بنقل از اراتستنس (275 - 195 ق . م .) چنین آورده است . (فرهنگ ایران باستان تألی
hymnدیکشنری انگلیسی به فارسیشعر، سرود، سرود روحانی، مناجات، سرود حمد وثنا، سرود خواندن، تسبیح و تمجید گفتن
اسپدانلغتنامه دهخدااسپدان . [ اَ پ َ ن َ ] (اِخ ) نام شهر اصفهان را بطلمیوس جغرافی نویس معروف یونان بنقل از اراتستنس (275 - 195 ق . م .) چنین آورده است . (فرهنگ ایران باستان تألی
اسپدزیالغتنامه دهخدااسپدزیا. [ اِ پ ِ ] (اِخ ) شهری به ایتالیا (لیگوری )، دارای 000،110 تن سکنه . و آن بندر تجاری و نظامی و مؤسسات بحریه است . اسپچیا. (قاموس الاعلام ترکی ).
اغتداءلغتنامه دهخدااغتداء. [ اِ ت ِ ] (ع مص ) بامداد کردن و پگاه شدن بجایی . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء). صبح کردن . بدین معنی با «علی » متعدی شود. و این معنی اصل است
اغتدارلغتنامه دهخدااغتدار. [ اِ ت ِ ] (ع مص )غدیره ساختن که نوعی از آش است . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) (آنندراج ). اتخاذ غدیرة: اغتدر الرجل ؛ اتخذغدیرة. (از اقرب الموارد). و ر