اقلطلغتنامه دهخدااقلط. [ اَ ل َ ] (ع ن تف ) نومیدتر. آیس : هذا اقلط منه ؛ ای آیس ؛ یعنی ناامیدتر است از آن . (ناظم الاطباء) (منتهی الارب ).
اغلاطلغتنامه دهخدااغلاط. [ اِ ] (ع مص )در غلط افکندن کسی را. (آنندراج ) (از منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). غلط کردن . (غیاث اللغات ). در غلط افکندن . (از تاج المصادر بیهقی ). بغلط
سقطلغتنامه دهخداسقط. [ س َ ق َ ] (ع اِ) غلط و خطا. (برهان ). خطا. (تفلیسی ). سهو و غلط در حساب و نوشتن . (غیاث ) (منتهی الارب ) : هر که بسیار سخن بود بسیار سقط بود و هرچه بسیار