اغلاملغتنامه دهخدااغلام . [ اِ ] (ع مص ) کار شنیع با مردان و کودکان کردن . (آنندراج ) (غیاث اللغات ). || تیزشهوت گردانیدن . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء).
اقلاملغتنامه دهخدااقلام . [ اَ ] (ع اِ) ج ِ قَلَم . (ناظم الاطباء) : ضرورت است که روزی بسوزد این اوراق که تاب آتش سعدی نیاورد اقلام . سعدی .رجوع به قلم شود.
دبلغتنامه دهخدادب . [ دَ ] (مص ) لواطت و اغلام . (غیاث ) (آنندراج ). از پس رفتن . (آنندراج ). از دبر با کسی گرد آمدن .
دبابلغتنامه دهخدادباب . [ دَ ] (اِ) لواطت و اغلام . (غیاث ) : چندانکه ببالین تو گریان و غریوان شبها به دباب آمدم ای خفته ٔ بیدار. سوزنی .شراب پر خورد و مست خسبد و خیزدگهی دباب ک
تنخواه گرفتنلغتنامه دهخداتنخواه گرفتن . [ ت َ خوا / خا گ ِ رِ ت َ ] (مص مرکب ) کون گرفتن . (غیاث اللغات ). و این باصطلاح لوطیان کنایه از اغلام کردن بود. (بهار عجم ) (آنندراج ).
لواطةلغتنامه دهخدالواطة. [ ل ِ وا طَ ] (ع مص ) لوط. لِواط. کار قوم لوط کردن . (منتهی الارب ). اِغلام کردن . از راه پس رفتن زن یا مرد را. غلامبارگی . تازبازی . بچه بازی : می و قما