لغتنامه دهخدا
اغلاظ. [ اِ ] (ع مص ) سخن درشت گفتن : اغلظ له فی القول اغلاظاً. (از منتهی الارب ). سخن درشت گفتن . (آنندراج ) (تاج المصادر بیهقی ) (المصادر زوزنی ). بدرشتی سخن گفتن با کسی : اغلظ له فی القول ؛ عنفه . (از اقرب الموارد). درشت گفتن و درشتی کردن . (یادداشت بخط مؤلف ). || بزمین د